English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8589 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
average propensity to save U میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
dissaving U مصرف بیش از درامد
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
income velocity of money U سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
average revenue U درامد متوسط
mean income U درامد متوسط
median income U درامد متوسط
average revenue product U درامد متوسط محصول
comsumption U مصرف
expenditure U مصرف
disposal U مصرف
otiose U بی مصرف
unemployed U بی مصرف
sodden U بی مصرف
offtake U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
of no a U بی مصرف
extravagant U مصرف
waste U بی مصرف
usage U مصرف
usages U مصرف
aggregate consumption U مصرف کل
overall consumption U مصرف کل
expense U مصرف
good for nothing U بی مصرف
income consumption curve U مصرف
consumerism U مصرف
wastes U بی مصرف
wasteful U مصرف
waster U مصرف
wasters U مصرف
consumption U مصرف
consumed U مصرف کردن
eats U مصرف کردن
eat U مصرف کردن
present consumption U مصرف جاری
consumption rate U اهنگ مصرف
consumption theory U نظریه مصرف
consume U مصرف کردن
consumption schedule U جدول مصرف
spends U مصرف کردن
power consumption U مصرف برق
spend U مصرف کردن
power consumption U مصرف قدرت
power consumer U مصرف برق
present consumption U مصرف حال
private consumption U مصرف خصوصی
productive consumption U مصرف مولد
to use up U مصرف کردن
dismantling U بی مصرف کردن
dismantles U بی مصرف کردن
dismantled U بی مصرف کردن
unproductive consumption U مصرف بیهوده
dismantle U بی مصرف کردن
exhausted U مصرف شده
transitory consumption U مصرف گذرا
transitory consumption U مصرف انتقالی
utilizable <adj.> U قابل مصرف
usage rate U نرخ مصرف
use up U مصرف کردن
consumerism U مصرف گرایی
throwaway U یکبار مصرف
consumption rate U نواخت مصرف
throw away U چیز بی مصرف
propensity to consume U گرایش به مصرف
put away U مصرف کردن
rate of consumption U نرخ مصرف
ready for use U اماده مصرف
ready use U اماده مصرف
expenditure U میزان مصرف
bootless U بی مصرف بی علاج
rival consumption U مصرف رقابتی
rags U بی مصرف شدن
rag U بی مصرف شدن
consumption rate U میزان مصرف
expendable U مصرف پذیر
propensity to consume U تمایل به مصرف
home use entry U اعلامیه مصرف
consumers U مصرف کننده
fuel consumption U مصرف سوخت
high mass consumption U مصرف انبوه
idle stock U موجودی بی مصرف
inconsumable U مصرف نکردنی
induced consumption U مصرف القائی
induced consumption U مصرف تشویقی
industrial consumption U مصرف صنعتی
autonomous consumption U مصرف مستقل
internal consumption U مصرف داخلی
internal power U مصرف داخلی
gasoline consumption U مصرف بنزین
irrigation consumption U مصرف ابیاری
shelf life U تاریخ مصرف
using U استعمال مصرف
consumer U مصرف کننده
abusing U سوء مصرف
home consumption U مصرف خانگی
energy consumption U مصرف انرژی
home consumption U مصرف داخلی
optional consumption U مصرف اختیاری
utilization U مصرف بکاربری
domestic consumption U مصرف خانگی
partial substitution U جانشینی مصرف
peak load U بحبوحه مصرف
per capita consumption U مصرف سرانه
per capita water consumption U مصرف سرانه اب
permanent consumption U مصرف دائمی
consumes U مصرف کردن
national consumption U مصرف ملی
user U مصرف کننده
abuses U سوء مصرف
abused U سوء مصرف
abuse U سوء مصرف
mass consumption U مصرف انبوه
mass consumption U مصرف کلان
maximum power demand U مصرف حداکثر
expenditure credit U اعتبار مصرف
excise tax U مالیات بر مصرف
users U مصرف کننده
consumption possibility line U خط امکانات مصرف
using U مورد مصرف
applicable <adj.> U مصرف کردنی
suitable <adj.> U مصرف کردنی
coefficient of utility U ضریب مصرف
usable <adj.> U مصرف کردنی
consumer brand U کالای پر مصرف
usage U مورد مصرف
exploitation [utilization] U مورد مصرف
consumption function U تابع مصرف
consumable U مصرف شدنی
utilisable [British] <adj.> U مصرف کردنی
utilizable <adj.> U مصرف کردنی
conspicious consumption U مصرف تجملی
utilisable [British] <adj.> U قابل مصرف
useful <adj.> U قابل مصرف
usable <adj.> U قابل مصرف
suitable <adj.> U قابل مصرف
applicable <adj.> U قابل مصرف
useful <adj.> U مصرف کردنی
utilization U مورد مصرف
usages U موارد مصرف
use U استعمال مصرف
utilizations U موارد مصرف
uses U استعمال مصرف
disposable U مصرف شدنی
utilisation [British] U مورد مصرف
utilisations U موارد مصرف
conspicuious consumption U مصرف تجملی
TAN [Transaction authentication number] U رمز یکبار مصرف
capital consumption U مصرف سرمایه
recive U مصرف کنید
p day U زمان تعادل مصرف
product usage rate U میزان مصرف محصول
single-use tableware U ظروف یک بار مصرف
input U نیروی مصرف شده
materials utilisation control U کنترل مصرف مواد
metre U کنتور مصرف سنج
inputted U نیروی مصرف شده
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
bauble U چیزقشنگ وبی مصرف
consumer psychology U روانشناسی مصرف کننده
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
consumer equilibrium U تعادل مصرف کننده
consumer credit U اعتبار مصرف کننده
consumer sovereignty U حاکمیت مصرف کننده
soverignty of the consumer U حاکمیت مصرف کننده
consumer surplus U نصیب مصرف کننده
expendable property U اماد مصرف شدنی
consumer behaviour U رفتار مصرف کننده
metres U کنتور مصرف سنج
consumer choice U انتخاب مصرف کننده
excess meter U کنتور مصرف اضافی
price consumption curve U منحنی قیمت مصرف
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
offer curve U منحنی قیمت مصرف
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
baubles U چیزقشنگ وبی مصرف
consumable supplies U اماد مصرف شدنی
nonrival consumption U مصرف غیر رقابتی
consumer preference U رجحان مصرف کننده
disposable tableware U ظروف یک بار مصرف
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
unit kilometer U مصرف کیلومتری یکان
age of mass consumption U عصر مصرف انبوه
underconsumption theory U نظریه مصرف ناکافی
law of diminishing atility U قانون مصرف نزولی
logplate U صفحه صورت مصرف
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
total consumption burner U مشعل تمام مصرف کن
gimcrack U قشنگ و بی مصرف عروسک
dud U بی مصرف گلوله معیوب
unproductive consumption U مصرف غیر مولد
Recent search history Forum search
1 moves up the range
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1مصرف تستوسترون
1vegan
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com